غزل شماره 30 عطار نیشابوری

غزل شماره 30 عطار نیشابوری

غزل شماره 30 عطار نیشابوری

اینت گم گشته دهانی که تو راست
وینت نابوده میانی که تو راست

از دو چشم تو جهان پرشور است
اینت شوریده جهانی که تو راست

جادوان را به سخن خشک کنی
خه زهی چرب‌زبانی که تو راست

آخر این ناز تو هم در گذرد
چند مانده است زمانی که تو راست

گفتی از من شکری باید خواست
اینت آشفته دهانی که تو راست

چون بهای شکرت صد جان است
چه کنم نیمه‌ی جانی که تو راست

مده ای ماه کسی را شکری
که شکر هست زبانی که تو راست

خط معزولی حسن تو دمید
سست ازآن گشت عنانی که تو راست

قیر شد گرد رخت غالیه گون
خطت از غالیه دانی که تو راست

چون خط او بدمد ای عطار
کم شود آه و فغانی که تو راست


دیدگاهتان را بنویسید