غزل شماره 1 وحشی بافقی

غزل شماره 1 وحشی بافقی

غزل شماره 1 وحشی بافقی

آه تاکی ز سفر باز نیایی بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی بازآ

شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد
گر همان بر سرخونریزی مایی بازآ

کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آن است که لطفی بنمایی بازآ

رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان
جان من این همه بی‌رحم چرایی بازآ

وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گر چه مستوجب صد گونه جفایی بازآ


دیدگاهتان را بنویسید