دانلود گلهای رنگارنگ برنامه شماره 103 ( دشتی ) با صدای غلامحسین بنان

دانلود گلهای رنگارنگ برنامه شماره 103 غلامحسین بنان

دانلود گلهای رنگارنگ برنامه شماره 103 ( دشتی ) با صدای غلامحسین بنان

Golhaye Rangarang No. 103

شنونده برنامه شماره 103 ( دشتی ) از مجموعه گلهای رنگارنگ باشید با صدای مخملین استاد غلامحسین بنان. در برنامه گلهای رنگارنگ شماره 103 هنرمندانی چون مهدی خالقی ( ویولون )، احمد عبادی ( سه تار )، حسن کسایی ( نی )، رضا ورزنده ( سنتور ) و حسین همدانیان ( تنبک ) به نوازندگی پرداخته اند و اشعار این برنامه نیز از حکیم سنایی، فخرالدین عراقی،حضرت مولانا ، ابوالحسن ورزی و منصوره اتابکی می باشد.

همچنین در بخش دانلود می توانید بخش ساز و آواز و نیز تصنیف تنها تویی که از همین برنامه شماره 103 گلهای رنگارنگ می باشند را به صورت جداگانه دانلود کنید.

متن برنامه شماره 103 گلهای رنگارنگ با صدای غلامحسین بنان

( دکلمه: شعر از سنایی )
جز یاد تو دل به هر چه بستم توبه
بی ذکر تو هر جای نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم توبه
زین توبه که صد بار شکستم توبه

( دکلمه: شعر از فخرالدین عراقی )
شدم از عشق تو شیدا کجایی
به جان می‌جویمت جانا کجایی
همی پویم به بویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا کجایی
چو آنجا که تویی از جمله پنهان
ز که پرسم که داند تا کجایی
تو پیدایی و لیک از جمله پنهان
و گر پنهان نه‌ای پیدا کجایی
ز عشقت عالمی پرشور و غوغاست
چه دانم تا در این غوغا کجایی
فتاد اندر سرم سودای عشقت
شدم سرگشته زین سودا کجایی
دل سرگشته‌ی حیران ما را
نشانی ده رهی بنما کجایی
چو شیدای تو شد مسکین عراقی
نگویی کاخر ای شیدا کجایی

( دکلمه: شعر از مولانا)
ای نای خوش‌نوای که دلدار و دلخوشی
دم می‌دمی تو گرم و دم سرد می‌کشی

متن ساز و آواز با صدای استاد غلامحسین بنان و شعری از ابوالحسن ورزی

رفتی از این دیار و ندادی خبر مرا
نشنیدی از کسی که چه آمد به سر مرا
گفتم که سر به دامن آسودگی نهم
آسوده کی گذاشت دل دربدر مرا
رفتم برون ز خلوت او همچو آه سرد
آن درد که همچو اشک فکند از نظر مرا
با یک شرر به دامن صد لاله میزنم
این داغ آتشین که بود بر جگر مرا
ای کاش راه عمر به پایان رسیده بود
روزی که دیده بود در آن رهگذر مرا
قانع شدم به تلخی دشنام از لبش
قسمت نشد به خوان قضا این قدر مرا

متن تصنیف تنهای تویی با صدای استاد غلامحسین بنان و شعری از منصوره اتابکی

تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهاییم
تنها تو میخواهی مرا با این همه رسواییم
ای یار بی همتای من سرمایه‌ی سودای من
گر بی تو مانم وای من وای از دل سوداییم
گر چه درون آتشم با یاد روی تو خوشم
از غم قدح‌ها میکشم وه از این قدح‌پیماییم
جان گشته سر تا پا تنم از ظلمت تن ایمنم
شد آفتاب روشنم پیدا به ناپیداییم
من از هوس‌ها جسته‌ام از آرزوها رسته‌ام
مرغ قفس‌بشکسته‌ام از فر بی‌پرواییم


دیدگاهتان را بنویسید