![غزل شماره 482 حافظ شیرازی](https://artment.ir/wp-content/uploads/2022/12/Ghazal-482-Hafez.jpg)
غزل شماره 482 حافظ شیرازی
ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
چوگان حکم در کف و گویی نمیزنی
باز ظفر به دست و شکاری نمیکنی
این خون که موج میزند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمیکنی
مُشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمیکنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گُل
کز گُلشنش تحمل خاری نمیکنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طُّرهی یاری نمیکنی
ساغر لطیف و دلکش و میافکنی به خاک
و اندیشه از بلای خماری نمیکنی
حافظ برو که بندگی پادشاه وقت
گر جمله میکنند تو باری نمیکنی